28

خیلی فکر کردم. ببین بیا گلخونه کن که ایام سرده وسط این همه تابستون، میزنه بارون عاقبت، اما دل‌نگرون می‌شم. آخرش که میای، می‌دونم که میای، خب حالا بیا قبل از اینکه دیگه من نباشم که تو بیای. نکن هدر. واسه ما زشته این همه اشک و التماس. جانِ ما یه بارم تو بیا. تنگ دلمون تو بیا. نباش خسیس. ما هنوزم خیالمون راحته، آخه قرارمون همین بود. جلو آدم و عالم کلی پُز دادیم که تو میای. زشته بخدا. حیفه آخه این همه دور، کی گفته دور... چشممون چن وخته به دره... تو بیا، نباش خسیس. چشام خسته شدن که از بس تو نیومدی.