دهمین شام از محرم، پرده بر زمین و آسمان کشیده بود...
حسین ـ سلام خدا بر او ـ یاران را جمع آورد و بعد از حمد خدای، چنین فرمود:
ـ من یارانی بهتر و خاندانی برتر از شما نمیشناسم؛ که خدایتان جزای خیر دهد. این شب پرده بر ما و شما افکنده است. شب را مرکبی پندارید و هریک دست کسی گیرید و در این ظلمات از سرزمین بلا پراکنده شوید و مرا با این قوم تنها گذارید، که اینان جز مرا نمیخواهند.
عباس بن علی ـ سلام خدا بر او و پدرش ـ گفت:
ـ چنین کنیم که بعد از تو زنده بمانیم؟ خدا چنین روز بر ما نیاورد.
بعد از او، فرزندان و برادران حسین و فرزندان عبدالله جعفر نیز چنین گفتند.
حسین، نظر به فرزندان مسلم کرد و گفت:
ـ مصیبت مسلم شما را بس است. شما را اذن دادم که هرکجا خواهید بروید.
محرم نوشته هاتون قبول حضرتش (:
نهمین شب.