کنار ایفل

شعرا خواهند نوشت: "قلبم پاریس شده است" برگرد.

کجایی؟!

برای آهنگ - کجایی - محسن چاوشی که بارها شنیده شد و باریده شد...
که اگر کوش نکنید، بر تنهایی‌تون خیانت کردید!
ادامه مطلب ...

32

تو می‌آیی و می‌شوی اولین کتاب بی‌پایان دنیا برای من، ورق می‌خوری و فرسوده می‌شویم و من این فرسوده‌گی را هستم عاشق.

31

باید کتاب بشوی، کتابی حجیم و اطلاعاتی عظیم که خواندنت ماه‌ها طول بکشد، یا سال‌ها یا شاید قرن‌ها و من تو را هی ورق بزنم و آرزو کنم کتاب پایان نداشته باشد.

زمستان است

ترگی نیست، مرگی نیست

صدایی گر شنیدی صحبت سرما و دندان است


قسمتی از شعر زمستان، مهدی اخوان ثالث

در عاقوشم

یک مرد اگر بخواهد می‌تواند با صدایش هم تو را در آغوش بگیرد. اگر مرد باشد.

شهریار

دیگران را اگر از ما خبری نیست چه باک / نازنینا تو چرا بی خبر از ما شده‌ای

متفکر شدم

این روزا خیلی فکر می‌کنم، یعنی تا حدی که مخم در حجم و اندازه‌ی گوزیدن و احتمالا مرز بالقوه ریدن می‌باشد. فکر نکنید. آدمایی که فکر می‌کنن غصه می‌خورن. غصه که می‌خورن چاق می‌شن، چاق که می‌شن از چشاش می‌افتن. از چشا که بیافتی مگه دیگه می‌شه بلند شد. درد داره خوردن زمین. درد داره کمر درد. داشتی که بدونی من چی‌ می‌گم؟ تو آخه چی می‌دونی از چاقی، تو آخه چی می‌دونی از پاییز لعنتی سال نود و چهار...

30

زندگی همه‌اش شده است،

خواستن ِ منو،

نبودن ِ تو...

29

گفت: مگه هنوز کسی وبلاگ می‌خونه که تو می‌نویسی؟ تو این بیداد تکنولوژی که تلگرام و واتس آپ غوغا می‌کنه کی وبلاگ می‌خونه آخه؟! گفتم هوا پَسه... واسه من که خسته‌ام همین وبلاگ نوشتنم خیلی ناپرهیزیه، ولی من می‌نویسم، آخه من واسه خودم نمی‌نویسم که، می‌نویسم که وقتی اومد حوصله‌اش سر نره از روزمرگی زندگی که همه دنیا چهار دیواریه. وقتی اومد یواشکی می‌گم بیاد بخونه که شاد باشه که بفهمه قرار گذاشته بودم زندگی واسش یه دست نباشه که اگه من بد بودم اون بدونه نمی‌خواستم بد باشم که دنیا بد بوده که من بد شدم و گرنه هیچ آدمی مادرزاد بد به دنیا نمیاد. آخه آدم که فقط به دنیا نمیاد که از دنیا بره باید بیاد و بلاگ بخونه، چیز بخونه، چیز دون بشه. هوا امروزم گرفته‌س. من موندم و یه مشت چرت و پرت که اگه بخونه معلوم نیست بهم بخنده یا بفهمه. واسه من همین وبلاگ نوشتنم ناپرهیزیه. واسه من که از مدرنیسم فراری‌ام، اما عشق بنز و بی ام دبلیو دارم.